۳ نتیجه برای آخوندیان
مریم آخوندیان، محمد اکبری نسب،
دوره ۶، شماره ۴ - ( بهار ۱۳۹۶ )
چکیده
پلانکتونها، موجودات میکروسکوپی شناوری هستند که به عنوان تولیدکنندگان اولیه و نخستین انتقال دهندگان کربنِ تثبیت شده به سطوح بالاتر زنجیرههای غذایی، از اهمیت و جایگاه ویژه ای در بوم سامانههای آبی برخوردارند و بررسی پراکنش جمعیت آنها در مطالعه این سامانهها بسیار ضروری میباشد. محدودهی گستردهای از عوامل فیزیکی از جمله شوری، عناصر غذایی، نور، دما و استرسهای اسمزی بر نرخ رشد و جمعیت فیتوپلانکتونها اثرگذار است. در این مقاله با استفاده از مدل کوپل یک بعدی فیزیکی - زیستی (GOTM/NPZD) پراکنش فصلی جمعیتهای پلانکتونی، در تنگه هرمز در سال ۱۹۹۸مدلسازی گردید. نتایج مدلسازی ستون آب در تابستان وجود لایهبندی بسیار قوی ترموکلاین و هالوکلاین در ستون آب را نشان داد که تا پایان فصل پاییز پایدار بوده و مانع اختلاط آب گردیده است. خروجی مدل حاکی از وقوع یک دوره شکوفایی فیتوپلانکتونی در فصل بهار میباشد و شکوفایی زئوپلانکتونها با تأخیرکوتاهی به دنبال شکوفایی فیتوپلانکتونی رخ داده و اوج شکوفایی جمعیت آنها در اواخر بهار بوده است. در فصل زمستان به دلیل وقوع اختلاط، دما و شوری در ستون آب نسبتا همگن بوده و تغییرات جمعیتی مشهودی نیز در پراکنش عمودی پلانکتونها دیده نشد.
مریم آخوندیان، نادیا جواندل، فاطمه کاردل،
دوره ۸، شماره ۱ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تغییرات فصلی تنوع و فراوانی کرمهای حلقوی در رسوبات بستر ساحلی استان مازندران در محدودهی شهرستان ساری بود. نمونهبرداری از رسوبات بهصورت فصلی، در ۱۰ ایستگاه با اعماق ۱، ۵، ۱۰ و ۲۰ متر در سال ۹۵-۱۳۹۴ انجام شد. نتایج بررسیها منجر به شناسایی ۸ جنس و گونه متعلق به ۴ خانواده از کرمهای حلقوی از ردهی پرتاران و ۲ خانواده از رده کمتاران گردید. بیشترین میانگین فراوانی سالانه متعلق به Streblospio gynobranchiata و کمترین میانگین فراوانی مربوط به Prenereis sp بود. میانگین فراوانی کرمهای حلقوی با درصد ماسه و میزان مواد آلی بستر همبستگی مثبت و معناداری داشت. مقادیر شاخصهای شانون-وینر و مارگالف نشان دادند که کرمهای حلقوی کفزی، در فصل تابستان بیشترین و در فصل زمستان کمترین تنوع گونه ای را در منطقه مطالعاتی داشتهاند. شاخص هتروژنیتی سیمپسون در زمستان بیشترین مقدار را در مصب نشان داد و با افزایش عمق از هتروژنیتی بستر کاسته شد. مقدار شاخص بریلوئین نیز با افزایش عمق ایستگاهها افزایش یافت. نتایج کلی این پژوهش نشان دهنده کاهش تنوع گروههای پرتاران و کمتاران در منطقه مطالعاتی نسبت به مطالعات قبلی است، درحالیکه فراوانی گونههای غالب افزایش چشمگیری را در مقایسه با پایشهای قبلی نشان میدهد.
عصمت منصوری، مریم آخوندیان، شیلا امیدظهیر، عبدالعلی موحدی نیا،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مطالعهی اثرات ضد باکتری ریز جلبک Scenedesmus obtusus (Meyen ۱۸۲۹) بر روی باکتریهای بیماریزا صورت گرفت. به این منظور پس از تهیهی ریز جلبک مذکور از بانک جلبک ایران، عصارههای متانولی، اتیل استاتی، کلروفرمی و ان-هگزانی آنها به روش خیساندن (ماسیراسیون) تهیه شد. در ادامه با کشت سویههای باکتریایی تهیه شده در محیط کشت جامد، فعالیت ضد باکتریایی عصارههای مذکور ریزجلبک Scenedesmus obtusus در برابر دو باکتری گرم مثبت Staphylococcus aureus و Streptococcus agalactiae و دو باکتری گرم منفی Escherichia coli و Klebsiella pneumoniae به روش چاهک، تعیین حداقل غلظت مهارکننده (MIC) و حداقل غلظت کشنده (MBC) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که عصارهی متانولی و اتیل استاتی ریز جلبک S. obtusus در غلظتهای ۲۰۰، ۳۰۰ و ۴۰۰ میلیگرم بر میلیلیتر روی هر چهار باکتری تاثیر مهاری داشتند، عصاره کلروفرمی تنها روی باکتریهای S. aureus و E. coli تاثیرگذار بود ولی عصارهی ان-هگزانی روی هیچ کدام از باکتریها اثر مهارکنندگی نداشت. بیش ترین اثر مهاری ریزجلبک S. obtusus مربوط به عصارهی متانولی روی باکتری E. coli بود (۱۶میلیمتر) و کم ترین اثر مهاری را عصارهی اتیل استاتی روی S. aureus (۶,۸ میلیمتر) نشان دادند. نتایج نشان داد که عصاره ی ریزجلبک مورد مطالعه، حاوی ترکیبات ضد میکروبی بوده، و نوع حلال مورد استفاده برای استخراج عصاره جلبکی تأثیر معناداری بر میزان فعالیت ضد میکروبی عصاره دارد.