۱۳ نتیجه برای باقری
لیلا عبدلی، احسان کامرانی، اصغر عبدلی، بهرام کیابی، اعظم حسینی، زهرا باقری، ژاله فراهانی،
دوره ۱، شماره ۴ - ( بهار ۱۳۹۱ )
چکیده
مانی مهین، آرش باقری، امیر هوشنگ بحری، علی سالارپوری، ،
دوره ۴، شماره ۳ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی وضعیت صید مشتاهای ساحل شهر بندر عباس از مهر تا اسفند ۱۳۹۲ انجام شد. نمونه برداری تصادفی به صورت ماهانه از سواحل بندرعباس شامل ۳ مشتا از هر کدام از مناطق نخل ناخدا، خواجه عطا و سورو صورت گرفت. نتایج نشان داد که در مجموع ۶۶ گونه و ۵۴ جنس، متعلق به ۴۵خانواده از ماهیان توسط مشتاها صید می شوند که از این بین منطقه نخل ناخدا ۳۹ گونه، ۳۵ جنس و ۳۱ خانواده، منطقه خواجه عطا ۴۲ گونه، ۴۰جنس و ۳۷ خانواده، منطقه سورو ۳۴ گونه، ۲۸ جنس و ۲۶ خانواده را دارا بودند. ترکیب صید در منطقه نخل ناخدا شامل: گواف رشته دار (۷/۳۹ درصد)، کالرماهیان (۸/۱۰ درصد) و خرچنگ ها (۵/۹ درصد) در منطقه خواجه عطا شامل، گواف رشته دار (۵/۳۸ درصد)، گاریز (۹/۲۰ درصد) و ساردین سند (۱/۵ درصد)، در منطقه سورو شامل: ساردین سفید (۴/۵۶ درصد)، چغوک رشته دار (۱/۷ درصد) و خامه ماهی (۴/۶ درصد) بود. فراوانی تعداد ماهیان صید شده در اسفند ماه به طور چشمگیری افزایش نشان داد. حداکثر تعداد گونه ها (۳۴ گونه) در مهر ماه در منطقه نخل ناخدا و حداقل آن (۱۶ گونه) در آذرماه و در سورو مشاهده شد. میزان صید به طور متوسط در هر بار تخلیه مشتا ۳۴ کیلوگرم بود که ۷۰ درصد آن را آبزیان غیرخوراکی تشکیل می دادند. نتایج آزمون آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد میزان صید ماهیان غیرخوراکی در منطقه سورو به طور قابل ملاحظهای نسبت به خواجه عطا و نخل ناخدا بیشتر بود (۰۵/۰>P) در حالیکه میزان صید ماهیان خوراکی تفاوت معنیداری با هم نداشتند (۰۵/۰
مصطفی باقری توانی، مهرنوش نوروزی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده
بررسی حاضر با هدف پایش وضیعت آلودگی فلزات سنگین و سمی (سرب و کادمیوم) حوضه جنوبی دریای خزر به واسطه ماهی کفال طلایی (Liza aurata) با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS می¬باشد. نمونه¬برداری از بافت آبشش ماهیان بالغ کفال، از ۱۰ ایستگاه درکل نوار ساحلی جنوب دریای خزر در دو فصل بهار و پاییز انجام گرفت. جهت ارزیابی فضایی توزیع، تراکم، پهنه بندی و الگوی پراکنش فلزات از روش درون¬یابی، تابع تراکم کندی، آزمون موران و شاخص Gi* در سیستم GIS استفاده شد. میزان جذب فلزات سنگین سرب و کادمیوم در فصل بهار به ترتیب ۸۸/۱ و۲۳/۱ میکروگرم برگرم و در فصل پاییز به ترتیب ۴۲/۱ و ۷۹/۰ میکروگرم برگرم بود. تجزیه و تحلیل نقشه¬های GIS نشان داد که روند تراکم و تمرکز هر دو فلز از سمت شرق به غرب به صورت نزولی می باشد. الگوی پراکنش فلزات با توجه به آزمون موران و شاخصGi* به صورت خوشه¬ای قوی و داغ است که نشان دهنده تجمع و نزدیکی مناطق آلوده دارای تراکم بالا در مجاورت یکدیگر می¬باشد. در نهایت می¬توان این طور بیان نمود که میزان آلودگی مناطق شرقی دریای خزر (بندرترکمن و خواجه¬نفس) بسیار بالا بود و در مقایسه با استانداردهای بین المللی بالاتر از حد مجاز می¬باشد.
دارا میرزاباقری، نرگس امراللهی بیوکی، محمدرضا طاهری زاده،
دوره ۷، شماره ۳ - ( زمستان ۱۳۹۶ ۱۳۹۶ )
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی تغییرات زمانی- مکانی در فراوانی زوآنتیدها و به منظور ارزیابی تأثیر عوامل آب دریا در توزیع آنها میباشد. بر این اساس، ۲ ایستگاه در ناحیهی ساحلی جزیره هرمز به طور ماهیانه از تیرماه ۱۳۹۴ تا تیرماه ۱۳۹۵ مورد مطالعه قرار گرفتند. شاخص محدوده پوشش (CRI) نیز بهعنوان یک شاخص جدید برای ارزیابی تأثیر ترکیب بستر در توزیع زوآنتیدها معرفی شد. برای ارزیابی پوشش زوآنتیدها در طول ۶ ترانسکت از روش ترانسکت منقطع خطی استفاده شد. نتایج ارتباط معنیداری را بین ترکیب بستر و محدودهی پوشش زوآنتیدها نشان داد. از اینرو، CRI اساساً بهدلیل نوسانات قوی خود از فراوانی کل زوآنتیدها به شاخص قابل اعتمادی درآمده است. همچنین تجزیه و تحلیلها نشان داد که زوآنتیدها تمایل به کلونی شدن در مناطق ساحلی پایین و میانه را دارند که حداقل در معرض هوا هستند. ظاهرًا Zoanthus sansibaricus میتواند شرایط خشکیدگی را بهتر از Palythoa cf. mutuki و Palythoa tuberculosaتحمل کند. از نتایج بهدست آمده، فراوانی هر ۳ زوآنتید در طول فصل زمستان نشان از روند افزایشی بود، درحالیکه در فصل بهار یک روند معکوس را نشان داد. تغییرات فصلی عوامل آب دریا با ویژگیهای بومشناسی گونهها در ارتباط بود که در آن اکسیژن محلول با میانگین فراوانی فصلی از هر زوآنتید در سایتهای مختلف مطالعه رابطهی مثبت معناداری را نشان داد. در نتیجه، خشکیدن عامل اصلی محدود کردن توزیع مکانی زوآنتیدها بود، اگرچه دیگر ویژگیها از قبیل ترکیب بستر، اکسیژن محلول و احتمالاً رسوبگذاری، امواج و جریانات ضعیف، رقابت بینگونهای با ماکروجلبکها و شکار نیز مهم بود. نتایج پیشنهاد میکنند که زوآنتیدها برای موفقیت خود بر روی بسترهای تلفیقی از طیف وسیعی از استراتژیهای تطبیقی ریختشناسی، فیزیولوژیکی و رفتاری در مقابل تنشهای محیطی مختلف استفاده میکنند. همچنین بنابر نتایج ما توصیه میشود که استفاده از CRI میتواند بهعنوان یک ابزار مقرون بهصرفه برای پایش زیستی و کنترل زیستگاه زوآنتیدها در ناحیهی ساحلی خلیج فارس بهکار رود. در نتیجه، بر اساس یافتههای این مطالعه، زوآنتیدها میتوانند به عنوان یک گونهی شاخص زیستی از شرایط مختلف محیطی در آبهای ساحلی استفاده شوند.
روح ا.. شیخ ویسی، سیدعلی اکبر هدایتی، طاهره باقری، حبیب ا.. سنچولی، نیلوفر نیک دهقان،
دوره ۷، شماره ۴ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده
جهت ارزیابی شاخصهای خونشناسی، تعداد ۲۵۰ قطعه بچه ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) در مواجهه با ۵۰% غلظت کشنده نانوذرات نقره در دو سطح پروبیوتیک لاکتوباسیلوس (۱۰۶، ۱۰۷) به مدت ۶۰ روز (یک هفته برای آداپته شدن، ۴۲ روز تغذیه با پروبیوتیک،۱۰روز قرارگیری در معرض نانو نقره) قرار گرفتند که شامل گروه یک شاهد، گروه دو پروبیوتیک ۱۰۶، گروه سه پروبیوتیک ۱۰۷، گروه چهار نقره تحت کشنده، گروه پنج نقره و پروبیوتیک ۱۰۶، گروه شش نقره و پروبیوتیک ۱۰۷ بودند. نتایج نشان داد در شاخصهای حجم متوسط گلبولی (MCV)، میزان هموگلوبین مشخص گلبولی (MCHC)، گلبول سفید، مونوسیت، نوتروفیل، هموگلوبین، گلبول¬های قرمز و هماتوکریت بین گروه شاهد و تیمارهای مورد آزمایش اختلاف معنیداری بود (۰۵/۰P<). بهطوریکه پروبیوتیک اثر کاهشی بر هموگلوبین، گلبولهای قرمز، هماتوکریت و اثر افزایشی بر شاخص¬های حجم متوسط گلبولی (MCV)، میزان هموگلوبین مشخص گلبولی (MCHC)، گلبول سفید، مونوسیت و نوتروفیل داشته است. علاوه براین، نانوذرات نقره نیز اثر کاهشی بر هموگلوبین، گلبولهای قرمز، هماتوکریت، گلبول سفید مونوسیت و میزان هموگلوبین مشخص گلبولی (MCHC) و اثر افزایشی بر حجم متوسط گلبولی (MCV) و نوتروفیل نشان دادند. درمجموع نتایج نشان داد که پروبیوتیک اثرات مخرب نانونقره را که منجر به کاهش هموگلوبین سلولهای خونی (نرموسیتیک هایپوکرومیک) شده، به حد نرمال رسانده و حتی سطح بالاتر پروبیوتیک (تیمار ۶) منجر به افزایش هموگلوبین سلول¬های خونی (نرموستیک هایپرکرومیک) شده است که مطالعات بیشتر در این زمینه را میطلبد.
سیامک باقری، یعقوبعلی زحمتکش، حجت الله محسن پور،
دوره ۸، شماره ۲ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
این مطالعه برای شناسایی فیتوپلانکتون و بررسی فراوانی و ارتباط پارامترهای زیستی و غیر زیستی در رودخانه کن در ۳ ایستگاه در سال ۱۳۹۳ انجام گردید. در این مطالعه ۱۹ گروه فیتوپلانکتونی شامل دیاتوم¬ها (۱۳ جنس)، کلروفیتا (۴ جنس) و سیانوفیتا (۲ جنس) شناسایی گردیدند. یافتهها نشان دادند که دیاتوم¬ها با میانگین فراوانی ۳۹۰۰۰۰ ± ۱۰۶۸۰۰۰ سلول در لیتر غالب فیتوپلانکتون (۹۷ درصد فراوانی) رودخانه کن بوده است. کمترین میانگین فراوانی را شاخه کلروفیتا با میزان ۳۰۰۰۰ ± ۱۲۷۰۰ سلول در لیتر تشکیل میدهد. میانگین فراوانی سالانه فیتوپلانکتون ۱۰۷۵۰۰۰ سلول در لیتر با بیشترین میزان در اردیبهشت (۱۴۲۰۰۰۰ سلول در لیتر) بود. آنالیزPCA نشان داد که جنسهای Cocconeis، Achnanthes، Navicula و Gomphonema از شاخه دیاتوم¬ها کمترین واریانس و غالبیت جنسها را در اجتماعات فیتوپلانکون به خود اختصاص میدهند. همچنین بر اساس آنالیزCCA فسفر کل، نیتروژن کل و دمای آب از مهمترین پارامترهای غیر زیستی در افزایش تراکم سیانوفیتا و کلروفیتا است. نتایج حاصل از گروههای فیتوپلانکتون نشان داد، رودخانه کن با میزان شاخص تنوع زیستی بین ۸/۱ و ۲ در رده آبهای نیمه پاکیزه قرارگرفته است. جهت حفاظت و توسعه پایدار این اکوسیستم آبی، مطالعات پایش لیمنولوژیک و ارزیابی آلودگیهای محیطی در رودخانه کن توصیه میگردد.
مهرنوش نوروزی، مصطفی باقری توانی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
تجمع ۱۵ فلز سنگین (سرب، کادمیوم، جیوه، آرسنیک، آلومینیوم، وانادیوم، قلع، تالیوم، کروم، مس، منگنز، روی، نیکل، آهن، کبالت) در بافت عضله ماهی کفال طلایی بررسی شد. همچنین میزان جذب روزانه، هفتگی در کودکان و بزرگسالان و حد مجاز مصرف برای آنان و ریسک احتمال خطر مصرف این ماهی نسبت به بیماری¬های غیر سرطانی نیز محاسبه شد. به همین منظور ۱۰۰ قطعه ماهی کفال طلایی بالغ، از مناطق مختلف نوار ساحلی دریای خزر صید گردید. آمادهسازی و هضم شیمیایی نمونهها مطابق با دستورالعمل¬ استاندارد انجام شد. میزان تجمع فلزات مورد بررسی به صورت Fe> Zn>Mn > Co>Cu> Cr> Cd> Ni> Hg> Pb> Al>Sn >As > TI> Vبود. تجمع فلزات مورد بررسی از محدوده مجاز پیشنهاد شده برای مصرف انسان توسط سازمان بهداشت جهانی پایین¬تر بود. احتمال ریسک خطرپذیری به بیماری¬های غیرسرطان¬زای هر پانزده فلز کمتر از یک بود. همچنین مقدار شاخص خطرکل (HI) در این مطالعه ۰۶۵/۰ به دست آمد و نشاندهنده آن است که مصرف ماهی کفال طلایی اثر مضری برای مصرفکنندگان ندارد. بیشترین خطرپذیری بیماری¬های غیر سرطانزا در فلزات سمی مربوط به جیوه و در فلزات غیر سمی مربوط به منگنز بود. همچنین تجمع فلزات سنگین در ماهیان صید شده از سواحل استان گیلان و گلستان نسبت به سواحل استان مازندران بیشتر بود.
سیامک باقری، جلیل سبک آرا،
دوره ۹، شماره ۱ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
اکوسیستم محصور دریای خزر درگیر بسیاری از انواع آلودگیها طی ۳۰ سال گذشته بوده و به شدت تحت استرس است. با توجه به اهمیت جامعه زئوپلانکتون در زنجیره غذایی و اکوسیستم دریا، وضعیت گونههای آنتن منشعبان و پاروپایان و ارتباط آنها با شانهدار (Mnemiopsis leidyi) مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه در اعماق ۵، ۱۰، ۲۰ و ۵۰ متر بین سالهای ۱۳۷۵ و۱۳۹۲ در جنوب دریای خزر انجام گرفت. کاهش در تنوع گونههای زئوپلانکتون بعد از سال ۱۳۷۹ مشاهده شده و تا سال ۱۳۹۲ ادامه یافته است. تنها ۴ گونه Cladocera از ۱۰ گونهCladocera در سال ۱۳۷۵، در سال ۱۳۹۲ مشاهده شد. همچنین از ۷ گونه Copepoda گزارش شده در سال ۱۳۷۵ فقط ۳ گونه Copepoda بعد از سال ۱۳۷۹ شناسایی گردید. یافتهها نشان داد، شانهدار بر فراوانی Acartia tona با مقایسه میانگین فراوانی سالانه در سال ۱۳۷۵ قبل از ورود M. leidyi و بعد از شکوفایی M. leidyi در سالهای۱۳۸۰ تا ۱۳۹۲، اثر منفی نداشته است. غالب جمعیت M. leidyi افراد با گروه طولی کمتر از ۵ میلیمتر بوده که از میکروپلانکتونهایی همچون پروتوزوآ، داینوفلاژل و دیاتومهای ریز تغذیه میکنند. تغییرات اقلیمی، صید بیرویه و افزایش آلودگیها، نقش مهمی در کاهش گونههای بومی زئوپلانکتون و افزایش گونههای مهاجم در سواحل جنوبی دریای خزر دارا هستند.
مریم فلاحی، سیامک باقری، سپیده خطیب، حجت خداپرست، عظمت دادای قندی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده
این مطالعه به منظور تعیین تنوع زیستی جامعه پلانکتونی دریاچه نئور در سال ۱۳۹۳ انجام گردید. بر اساس وضعیت دریاچه، نمونهها از ۵ ایستگاه در پیکره آبی جمعآوری گردیدند. در این مطالعه ۶۸ جنس فیتوپلانکتونی شامل Bacillariophyta (۲۴ جنس)، Chlorophyta (۲۵ جنس)، Cyanophyta (۱۱ جنس)،Pyrrophyta (۲ جنس)، Chrysophyta (۲ جنس) وEuglenophyta (۴ جنس) شناسایی گردیدند. دریاچه نئور دارای جنسهای شاخص آلودگی شدید از شاخه اگلنوفیتا نظیرPhacus ، Trachelomonas و Euglena بود. همچنین از شاخه سیانوفیتا جنسهای Microcystis و Oscillatoria که دارای گونههای سمی¬ هستند در طی مدت مطالعه در دریاچه حضور داشتند. یافتهها نشان داد، دریاچه شامل ۳۷ نوع زئوپلانکتون؛ Arthropoda (۳ جنس)، Ciliophora (۳ جنس)، Rotatoria (۲۱ جنس)، Nematoda(۱جنس)،Gastrotricha (۱ جنس)، Rhizopoda (۸ جنس) است. تنوع گروههای زئوپلانکتون شاخص آلودگی آب، همچونCiliophora و Rhizopoda چندین برابر بیشتر از مطالعات پیشین بوده است. به طور کلی دریاچه نئور بیشترین پلانکتونهای شاخص آبهای آلوده را در مقایسه با سایر دریاچههای آب شیرین ایران داشته است و در گروه دریاچههای یوتروف با سطح آلودگی زیاد قرار دارد.
دکتر کیوان عباسی، مهندس سپیده خطیب، مهندس جلیل سبک آرا، مهندس مهدی مرادی، دکتر سیامک باقری، مهندس یعقوبعلی زحمتکش، مهدس جواد بیات،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
ماهی کپور نقرهای ماهی فیلترکننده پلانکتون بوده و ۹ سال است که برای کنترل جلبک به دریاچه چیتگر تهران وارد شده است. این مطالعه در دریاچه چیتگر با هدف بررسی میزان تأثیر این ماهی روی فیتوپلانکتونهای این دریاچه در فصول مختلف طی سال ۱۳۹۷ صورت گرفت. نمونهها با تورهای گوشگیر، پره و پرتابی صید شدند. نتایج بررسی بر روی ۵۱ نمونه این ماهی با طول کل ۱۱۱ تا ۴۷۳ و میانگین ۱۳۴/۶±۳۲۵/۸ میلیمتر نشان داد که شاخص تهی بوده روده صفر درصد، میانگین طول نسبی روده ۱/۶۵±۵/۹۱ و میانگین شدت تغذیه ۲۷۴/۷±۶۲۸/۴ میباشد که به ترتیب نشانگر پرخوری، گیاهخواری و شدت تغذیه خوب این گونه میباشد. کپور نقرهای از ۳۲ فیتوپلانکتون و ۱۱ زئوپلانکتون تغذیه نمود و فیتوپلانکتون و زئوپلانکتون به ترتیب در روده ۱۰۰ و ۸۸ درصد افراد مشاهده شد. جنسهای Synedra، Navicula، Staurastrum و Cyclotella به ترتیب با ۳۰، ۲۲/۲، ۱۳/۸ و ۱۲/۱ درصد جمعیت فیتوپلانکتون و جنسهای Bosmina و Alona به ترتیب با ۸۴ و ۷/۲ درصد تعداد زئوپلانکتون غالب بودند. تغییرات فصلی در شدت تغذیه مشاهده نشد اما در غالبیت طعمهها مشاهده گردید. جهت بهبود کیفیت آب دریاچه چیتگر، رهاسازی سالانه ۲۰ تا ۳۰ هزار نمونه ۵۰ تا ۱۰۰ گرمی آن پیشنهاد میگردد.
سیامک باقری، سپیده خطیب، عظمت دادای قندی، فریبا مددی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی تغییرات ساختار جامعه پلانکتون در جنوب غربی دریای خزر و ارتباط آن با کاهش صید ماهیان سفید و کفال است. مطالعه حاضر در سال های ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰ بهصورت فصلی در سواحل استان گیلان انجام شد. تعداد ۴۸ جنس و گونه فیتوپلانکتون شناسایی شدند. نتایج نشان داد، بیش ترین تراکم را گونه غیر بومی Pseudo-nitzschia seriata از اکروفیتا و گونه سمی Nodularia spumigena از سیانوباکتریا تشکیل داده است. افزایش دمای آب، نوترینت ها و کاهش وزش باد، باعث شکوفایی N.spumigena در تیر ۱۴۰۰ در منطقه انزلی شد. یافتهها افزایش تراکم فیتوپلانکتون را بیش از ۷ برابر در مقایسه با سال ۱۳۷۵ نشان داد. بیش ترین فراوانی فیتوپلانکتون در سواحل انزلی و عمق ۵ متر مشاهده شد. همچنین الگوی تغییرات فراوانی فیتوپلانکتون و بچه ماهی سفید و کفال مشابه هم بوده اند. غذای خورده شده توسط کفال ماهیان و بچه ماهیان سفید نشان دهنده تغذیه غالب این ماهیان از بقایای جلبک با منشا فیتوپلانکتون بوده است. احتمالاً کاهش توده زیستی صدف Cerastoderma glucaum، صید غیرمجاز با تور گوشگیر، کیفیت و کمیت رها سازی بچه ماهی سفید توسط شیلات، عدم احیای رودخانه های محل تکثیر طبیعی، عوامل تاثیر گذار بر کاهش صید ماهی سفید در سال های اخیر می باشد.
امیدوار فرهادیان، جواد باقری، نصراله محبوبی صوفیانی، صفی اله حیدری، عیسی ابراهیمی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده
در این مطالعه، تغییرات فصلی رژیم غذایی عروسماهی اصفهانی (Petroleuciscus esfahani) و ماهی نازک (Chondrostoma regium) با جمعآوری ۲۰۰ نمونه از هر گونه بطور فصلی در سال۱۳۹۲ از رودخانه زایندهرود مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای فرکانس حضور، ارزش عددی و فراوانی نسبی موجودات کفزی در تعیین گروههای غذایی استفاده شد. ۷ رده، ۱۱ راسته و ۳۳ خانواده به همراه سایر ذرّات موجود شامل جلبکهای رشتهای، ذرّات رسوبی و پودههای گیاهی در دستگاه گوارش عروسماهی و ماهی نازک شناسایی شدند که بخش عمده آنها را لارو حشرات آبزی تشکیل میداد. گروههای شناساییشده مربوط به حلقویان (کمتاران و زالوها)، بندپایان (سختپوستان، حشرات و عنکبوتیان) و نرمتنان (دوکفهایها و شکمپایان) بودند. نتایج نشان داد که بیشترین حضور گروههای غذایی در رودههای عروسماهی مربوط به حشرات و کمترین آن مربوط به شکمپایان و پودههای گیاهی بود. در رودههای ماهی نازک در فصل بهار، حشرات و گروههای غذایی ناشناخته، در فصل تابستان، جلبکهای رشتهای و شکمپایان، در فصل پاییز، جلبکهای رشتهای و پودههای گیاهی و در فصل زمستان، حشرات و ذرّات رسوبی به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داشتند. بطورکلی، میتوان نتیجه گیری کرد که گروه حشرات در هر دو ماهی نازک و عروسماهی از بیشترین درصد اهمیّت را داشته و رژیم غذایی این دو ماهی در رودخانه زایندهرود بر پایه حشرات استوار است.
آقای سیامک باقری، آقای علیرضا میرزاجانی، خانم سپیده خطیب حقیق، خانم فریبا مددی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۴ )
چکیده
تنوع و فراوانی تولید کنندگان اولیه پلانکتونی اهمیت ویژه ای در اکوسیستمهای آبی داشته و نمایه ای از حیات و سلامت این محیطها به شمار میروند. تالاب انزلی در جنوب غربی دریای کاسپین در مسیر تغییرات شدید اکوسیستمی قرار گرفته که در جوامع زیستی آن تاثیر گذاشته است. در این بررسی ساختار فیتوپلانکتون تالاب انزلی از اسفند ۱۴۰۱ تا دی ۱۴۰۲ در چهار بخش اصلی (غرب، مرکزی، سیاه کیشم، شرق و خروجی) و ۱۴ ایستگاه مورد مطالعه قرار گرفته و با مطالعات پیشین مقایسه گردید. تعداد جنسهای شناسایی شده در این بررسی ۶۸ عدد بوده که نسبت به ۱۱۷ جنس سال ۱۳۷۳ با کاهش شدیدی همراه بوده است. کاهش تعداد جنسها در سه گروه اصلی باسیلاریوفیسه، کلروفیتا و سیانوباکتریا تقریبا مشابه بوده و به ترتیب کاهشی در حد ۵۹، ۶۳ و ۵۳ درصد داشتهاند. کاهش تعداد جنسها در شاخه میزوزوآ به میزان ۸۰ درصد بود. جنسهای Cyclotella، Nitzschia، Synedra و Navicula از باسیلاریوفیسهها Ankistrodesmus و Scenedesmus از کلروفیتا، Oscillatoria و Merismopedia از سیانوباکتریا و Euglena از اگلنوزوآ از نظر درصد حضور و درصد فراوانی غالب بودند. در این بررسی میانگین فراوانی سالانه فیتوپلانکتونها ۷/۸ میلیون سلول در لیتر بوده که در مقایسه با ۲۰ سال گذشته ۹ برابر کمتر شده است. بیشترین فراوانی را رده باسیلاریوفیسهآ (۵/۱ میلیون سلول در لیتر) و سیانوباکتریا (۱/۳ میلیون سلول در لیتر) داشتند. فراوانی شاخه اوگلنوزوآ ۵۸۷ هزار سلول در لیتر بوده که در مقایسه با سالهای دهه ۷۰ افزایش محسوس داشته است. تغییرات پلانکتونی یاد شده طی ۳۰ سال گذشته ناشی از فعالیت تخریبی انسان و تغییرات شدید محیطی بویژه کاهش تراز آب دریای خزر بوده که سیمای عمومی تالاب انزلی را تغییر داده و بیشتر پهنههای آبی آن از بین رفته است. در چنین شرایطی اجرای طرحهای احیای تالاب انزلی ضروری میباشد. احیای حوضچهها و پیکرههای آبی آن، کنترل آلودگیها و رسوبات وارده و کنترل گیاه سنبل آبی از راهکارهای بهبود وضعیت پلانکتونی تالاب انزلی محسوب میشوند.